سکوت، تاریکی، تنهایی

ساخت وبلاگ

وقت هایی که باید حرف بزنیم اما نمیتونیم استرسمون رو کنترل و کنیم،انقدر بلند و سریع حرف میزنیم که صدای خودمون رو هم نمیشنویم...این اتفاق بدترین تجربه ای هست که یک نفر دچارش میشه ... مدت ها بود میخواستم برگردم... دلم صدا میزد که برگردم تا یادگاری های سال گذشته رو دوباره بخونم....اما صدای خودم رو نمیشنیدم...هیاهو های مغزم...امید ها...ترس ها... صدا به صدا نمیرسید.... اما امروز مجال دیدن دلم را پیدا کردم....دیدمش... دلخسته بود اما خوب هم بود... سکوت، تاریکی، تنهایی ...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darksuno بازدید : 3 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 1:06

  مشک تشنهماه تشنهخیمه‌گاه تشنه‌ترماه از میان نخل‌های شرمگین گذشت. چشم‌های مستِ مرگمشک و ماه را به آب دادچشم‌های خویش را به آفتابمرگهمچنان به مشک خیره مانده بودتیری از کمان پریدمشک مُرد و ماه تشنه جا سکوت، تاریکی، تنهایی ...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darksuno بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 19:06

اشتباه دیگری و آبروی من...

گناه من نبود اما این اشتباهات از سر نا آگاهی بقیه دلم را بد جوری ترسانده.... 

خواهش میکنم،وقتی کسی ازتون خواست برای چند لحظه هم که شده اشتباه نکنید بخاطر خدا هم که شده این چند لحظه را صبر کنید....

نگران دل ها باشیم... بعضی اشک ها در تنهایی میریزند... 

سکوت، تاریکی، تنهایی ...
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darksuno بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 0:42

دوستی که  پر از درده اما صورتش پر از خنده، دوست خوبی نیست.... دوست خوب، تلخی از نزدیک ترین کس را هم به شما نشان می دهد....دوست خوب واقعی بودن خنده هایش را با گاهی اوقات بد اخمی و لجاجت نشان می دهد...دوست خوب ابر قهرمانی برای حمایت نیست...دوست خوب قرار است روحش را بی بهانه تقدیم کند، با تمام خوبی ها و بدی هایش.... .....قدر اخم های دوست های خوبمان را بدانیم، این اخم ها بی ریا هستند.... سکوت، تاریکی، تنهایی ...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darksuno بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 0:42

سه روز است که مدام درتلاشم تا ذهنم آرام شود از این فکر های محال..... 

سه روز است که انتظار تمام لحظاتم را بلعیده.... 

سه روز است که در خواب بسر میبرم.... 

سه روز است که منتظرم تا خبری برسد.....

سه روز پیش تغییری در آستانه وقوع بود.....  

سه روز است بی تاب روز های بعدم....

نوشته شده در جمعه چهاردهم مهر ۱۳۹۶ساعت 16:9 توسط نازنین |

سکوت، تاریکی، تنهایی ...
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darksuno بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 4:32

به گذشته که نگاه میکنم اکثراً حل مسایلی که دست و پامو بسته بود از عهده من بر نمیومد و همه چیز سخت بود اما.... با یک قدم، با یک حرکت همه ی جریان زندگیم عوض شد... اتفاق های سخت تری افتاد،حادثه های دردناک اما، روالی پیش آمده بود که سختی هارا در حدی نگه میداشت که جایی برای صبر هم باشد...جایی برای امید هم باشد.  خدایا از این روال متشکرم... از نگاهت متشکرم  خدایا  سختی ها باز هم هستند  خودت برای صبرم جا سکوت، تاریکی، تنهایی ...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : خدایا,متشکرم, نویسنده : darksuno بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1396 ساعت: 7:03

از باختم عصبانی نیستم....

عصبانی هستم چون نه به تلاش م نگاه کردن و نه به نتیجه.... 

قرار بود ببازم.... 

از این عصبانی هستم که دارم عادت میکنم به این باخت....

نوشته شده در یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 8:51 توسط نازنین |

سکوت، تاریکی، تنهایی ...
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : عصبانی,هستم, نویسنده : darksuno بازدید : 25 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:23

همیشه از انتظار بدم می آمد....  اینکه نمیدانی چه خواهد شد....اینکه باید منتظر بمانی...  انتظار حال را بد می کند...آینده راهم می سوزاند..  راه برگشتش را سد کردم.... دیگر مطمئن هستم اگر بخواهد هم نمی تواند برگردد....  دیگر انتظار نمی کشم. . .  حالا می توانم به آینده فکر کنم....  نوشته شده در جمعه بیست و سوم تیر ۱۳۹۶ساعت 23:37 توسط نازنین | سکوت، تاریکی، تنهایی ...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : انتظار,درد,دلچسبی,است,دردی,درد,ندارد,آرام,آرام,جانت,میگیرد, نویسنده : darksuno بازدید : 10 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:23

همیشه میگن از هرچیز ی بترسی سرت میاد.....منم از ترسم مدام به چیزایی که دوست دارم فکر میکردم، اما نشد... نشد.... بیشتر از سه ماه بود که منتظر دیروز بودم...روز مهمی بود برام،اما به چیزی که میخواستم نرسیدم.... خلاصه دیروز که تموم شد ای کاش که خیالات و آرزو های بیجای من هم تموم میشد....    نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۶ساعت 1:13 توسط نازنین | سکوت، تاریکی، تنهایی ...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : خسته,شدم,آرزو,های,بیجا, نویسنده : darksuno بازدید : 9 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:23

اشتباه کردم....  اشتباه کردم که عصبانیتم را سر کسی خالی کردم که آماده بود برای بخشیدنم...  چند روزی است تا اسمش می آید یا که یادش می افتم ناخودآگاه آخرین باری که آمده بود برای بخشیدنم پیش چشمم می آید..آن روز عصبی بودم ، از دوستش دلخور بودم...  هدیه ای که برایم آورده بود را پسش دادم....آنموقع میخواستم آنقدر از من دور شود که شناختنم هم برایش سخت باشد...اما... او دلخوری مرا نمیدانست... ترس مرا نمیدانست، بد موقع آمده بود اما هیچ نمیدانست که ترسیده بودم از نیامدنش... نمیدانست چقدر منتظرش بودم.. نمیدانست...  اشتباه کردم....از دست دادمش  مراقب اشتباه هاتان باشید،شاید چوب خطتان پر شده.  نوشته شده در ج سکوت، تاریکی، تنهایی ...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت، تاریکی، تنهایی دنبال می کنید

برچسب : چوب, نویسنده : darksuno بازدید : 6 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:23